-
دمای هوا ٢٨ درجه سانتی گراد
پنجشنبه 4 خرداد 1396 17:50
آیپد را که خاموش می کنم، تصویر خودم را در صفحه آن می بینم . به ابروهایم نگاه می کنم به فرم لب ها و بینی ام و یاد چهره مادرم می افتم . سرم را بالا می گیرم . دو ردیف جلوتر زنی که روسری رنگی به سر دارد سرش به سمت چپ می چرخاند . چهار ردیف جلوتر مردی که در صندلی کنار من نشسته بود و بعد جایش را عوض کرد و در چهار ردیف جلوتر...
-
کتاب ها منتظرند تا خوانده شوند
شنبه 15 خرداد 1395 19:32
با حداکثر میزان دقتی که در خودم سراغ داشتم، مشغول خواندن مطالب کتاب پیش رویم بود که ناگهان تصویری از قفسه بالای درب سمت چپ کمدم در ذهنم نقش بست. در این تصویر کتاب های نخوانده ام را به وضوح دیدم. یادآوری اینکه آنها را نخوانده ام مرا دچار عذاب وجدان کرد. از خودم پرسیدم از بین سهل انگاری، تعلل، بی علاقه گی یا راحت طلبی...
-
اشک ما بین دو خیال
سهشنبه 18 اسفند 1394 22:29
بخودش گفت: تنها راهش این است که از عالم خیال به عالم منطق بروی. اما در آن لحظه هیچ از آنچه نامش را منطق می نهاد در خود نیافت. پس خیال غالب شد و اشک را بر روی گونه هایش روانه کرد. هر بار که خیال او به سراغش می آمد، در حالیکه آخرین نم اشک را از روی گونه هایش پاک می کرد، با خود می گفت: این آخرین بار است که دچار خیالات می...
-
روشنفکر مآب
دوشنبه 2 آذر 1394 22:58
نگاه به داستان افاده ای ها اثر وودی آلن برای قرار نگاه ها در داستان، روشنفکری به جای کاربرد واقعی خود، به یک ژست تبدیل می شود و روشنفکر بجای ایفای نقش آگاهی بخشی و روشن بینی، از روشنفکری بعنوان راهی برای تامین نیازهای زیستی خود استفاده می کند. برخلاف روشنفکر که در نقش واقعی خود حضور ندارد، کارآگاه کسی است که با ایفای...
-
کبوترها آزادانه قدم می زدند
سهشنبه 14 مهر 1394 12:05
نگاه به نامکانی در اشغال کبوترها اثر رضا قاسمی برای قرار نگاه ها دیدن وقایع، درک احساسات و حالات درونی شخصیت داستان و شرح آن در بازه زمانی کوتاه انتظار کشیدن باعث تجسم آشفتگی درونی یک انسان در برشی از چند دقیقه از زندگی اوست. چند دقیقه از زندگی یک نفر در بین هزاران دقیقه ی میلیاردها نفر. در داستان حس انتظار را تجربه...
-
خروس ساعت ده و نیم آواز سر نداد.
شنبه 11 مهر 1394 10:47
جواب تلفن اش را نمی دهم. صفحه گوشی روشن می شود باز هم دارد زنگ می زند. با اینکه تماس هایش برایم منفعت مالی در بر دارد اما باز هم نسبت به جواب دادن به تماس اش بی میل هستم و در حالیکه نگاهم را از صفحه گوشی دور می کنم به لاک زدن ادامه می دهم. این رنگ لاک را دوست دارم چون او برایم خریده است و من به سلیقه او مطمئن هستم....
-
همزاد بورخس
سهشنبه 10 شهریور 1394 23:37
درباره ی داستان کوتاه ٢٥ اوت ١٩٨٣ اثر بورخس برای قرار نگاه ها همزادپنداری عنصر اصلی داستان، خواننده را به تماشای وجه درونی شخصیت داستان می نشاند. همچون سایر داستانها با پیرنگ همزادپنداری، در این داستان نیز همزاد شخصیت اصلی داستان تصویر نیکی به نمایش نمی نشاند بلکه برعکس درونی پیر و خسته و رنجور را نشان می دهد. مرگ...
-
بین من و او هیچ حائلی نیست
چهارشنبه 31 تیر 1394 18:33
امروز به خودم گفتم که دیگر هیچ کتابی نخوانم. بله، من از کتاب خواندن ناامید شدم. در درون من کسی هست که بر من غلبه دارد و من با خواندن کتاب سعی داشتم که بر او تاثیر بگذارم اما از این تلاش نتیجه مطلوب نمی بینم. بسیار دیده ام که در اکثر موارد او بدون اینکه به گفته هایم گوش بسپارد، زودتر از من وارد میدان می شود، عرصه های...
-
بیشه زاری از توصیف
سهشنبه 30 تیر 1394 22:12
نگاه به در بیشه اثر ریونوسوکه آکوتاگاوا برای قرار نگاه ها شرح متفاوت از یک ماجرا در این داستان مانند اتفاقی است که در "نگاه ها" رخ می دهد. هر یک شرح خود را از ماجرا دارند. منتقد همانند یک کارآگاه با کاویدن متن و بعضا کسب اطلاعات درباره نویسندن آن سعی به درک درستی از متن برسد و نقدی بی طرفانه ارائه دهد ....
-
با خود سخن دارم
جمعه 26 تیر 1394 16:35
به خودم می گوییم تو را چه به بکن نکن گفتن به دیگران! بهتر است بجای اینکار ، به کارهایی که دوست داشتم انجام دهم اما به هر دلیل و بهانه ای به تعویق انداختمشان توجه کنم تا بعد از گذشت مدتها، باز بر نگردم و به خودم بگوییم چقدر دلم می خواست فلان کار را انجام دهم اما نشد! سرستیزی ها را از سر وا کنم و سفر کنم اول به خودم و...
-
برای روز عید، حالم را با خودم می برم
پنجشنبه 25 تیر 1394 13:04
امسال روز عید فطر حال خوبی خواهم داشت. دیشب خیلی خوب خوابیدم، خوابم آرام، عمیق و طولانی بود. صبح که بیدار شدم در نتیجه این خواب خوب آدم جدیدی بودم. قرارم برای این بود که همان دیشب به سمت خانه حرکت کنم، اما راستش خواب سراغم آمد. وارد رختخواب که شدم احساس کردم اگر بخواهم با چنین حالی لذت یک خواب شیرین را از خود بگیرم و...
-
خیالی برای نیستی
سهشنبه 23 تیر 1394 21:32
نگاه به داستان حلزون شکن عدن اثر شهریار مندنی پور برای قرار نگاه ها اول بار که داستان را خواندم، هیچ پیام یا مفهومی از آن به ذهنم خطور نکرد. از خودم پرسیدم اصلا هدف نویسنده از نوشتن آن چه بوده است؟ برای درک بیشتر خوانش داستان از سر گرفتم. لایه ای خارجی داستان، نمایی از زندگی زوجی را به تصویر می کشد که در کنار یکدیگر...
-
باد برنده می شود
شنبه 13 تیر 1394 21:38
درباره ی داستان کوتاه زن اثر خوان بوش برای نگاه ها داستان نشان از زندگی است که قبل از به پایان رسیدن مرگ صاحبانشان، مرده است. نوعی از زندگی که در آن تابش خورشید نویدبخش شروعی جدید نیست بلکه عاملی است برای تداوم چرخه تکرار و عادت. گاهی عادت آنچنان با فرد عجین می شود که فرد از درک شرایط دشوار ناتوان شده و بالعکس آن را...
-
حاصل امواج
دوشنبه 25 خرداد 1394 20:05
درباره ی سوترا برای ادامه قرارمان در نگاه ها برای نوشتن درباره سوترا به سراغ ویکی پدیا می روم تا کمی از سیمین دانشور بدانم. تا جایی که یادم بجز داستانهایی که در کتابهای درسی مان از سیمین دانشور خوانده ام، از او اثر دیگری نخوانده ام. در ویکی پدیا شرحی از زندگی اش می خوانم و چیزی از افکار سیمین دانشور نمی گوید. با خود...
-
رقص سوژه
دوشنبه 25 خرداد 1394 15:45
گاهی اوقات برای نوشتن تنها اراده لازم است نه سوژه. سوژه پل ارتباطی است بین اراده و تحقق اراده. وقتی سر اصلی ماجرا که اراده باشد غایب بماند، سوژه به تنهایی کاری نمی کند و شاید هم قهرآمیز خود را از پنهان نگه می دارد. در یابیم حال سوژه ای که منتظر اراده نویسنده است تا جان بگیرد و در خیال نویسنده اش خوش خدمتی کند.